سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد

ساخت وبلاگ
Lin ArcX نمیدونم چرا با کتاب های ایرانی نمیتونم ارتباط برقرار کنم. :/ Lin ArcX البته نمیشه مطلق نگاه کرد به قضیه. رمان های خوبی خوندم ازنویسندگان ایرانی.من جمله سمفونی مردگان که به نظر من یه اثر جهانیه.اون چیزی که داستان های ایرانی رو یکم دلسرد کننده جلوه میده، نبود انعطاف پذیری کافیه.داستان ها عموما تکراری.شخصیت ها کپی برداری شده و نچسب. و نویسنده برای پر کردن خلا های داستانش، رو میاره سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد...ادامه مطلب
ما را در سایت سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد دنبال می کنید

برچسب : کتابِ,تهران,بعدازظهر, نویسنده : creadwithsamar7 بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 11:38

این روزها به خاطر کار و مسافت طولانی وقت نمی‌کنم زیاد پست بذارم. اما کتابی که دارم می‌خونم «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» اثر «ژان پل سارتر» هست. برای من که تا به حال فلسفه نخونده بودم شروع خوبی بود. اولش یکم اشتباهات تایپی و نگارشی کتاب توی ذوقم زد، برای کتابی که چاپ شانزدهمه انتظار داشتم حداقل نیم‌فاصله‌ها رعایت بشه. فهم کتاب به نسبت راحته، هم خوب ترجمه شده هم مترجم زحمت کشیده خیلی از اصطلاحات ر سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد...ادامه مطلب
ما را در سایت سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد دنبال می کنید

برچسب : فلسفه,هوم؟, نویسنده : creadwithsamar7 بازدید : 209 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 11:38

- چجوری انقدر قشنگ شعر می‌گفتن آخه؟ (۱۲۶۸ خورشیدی - ۲۵ مهر ۱۳۱۸) شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت است. وی سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان بود. او همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود و در زندان قصر فوت کرده است. مدفن او نامعلوم است. پدرش محمدابراهیم سمسار یزدی بود.فرخی علوم مقدماتی را در یزد فرا گرفت. قدری در مکتبخانه و مدتی در مدرسه سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد...ادامه مطلب
ما را در سایت سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد دنبال می کنید

برچسب : میگه,کهغرق,حسرت,فرهاد, نویسنده : creadwithsamar7 بازدید : 268 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 11:38

"می‌دانم که عجیب به نظر می‌رسد، اما در طول بازی وقتی به افراد دور و برم نگاه می‌کنم، همه به یک اندازه زشت و از ریخت افتاده می‌آیند.یک روز این مطلب را با دکترم در میان گذاشتم و او به من گفت که این احساس، به نوعی درست است؛ این که ما اینجا هستیم، نه برای درست کردن زشتی‌ها و نقص‌ها، بلکه برای خو گرفتن به آن‌هاست؛ این که یکی از مشکلات ما عدم توانایی تشخیص و پذیرش نقص‌های درونمان است. درست همانطور که هر سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد...ادامه مطلب
ما را در سایت سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد دنبال می کنید

برچسب : جنگلِ,نُروِژی, نویسنده : creadwithsamar7 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 13:03

تمومش کردم. حسش کردم. زندگیش کردم. الان می‌تونم بگم که لقب دومین ژاپنی ِ عزیزِ دل -بعد از میازاکی- فقط برازنده‌ی موراکامیه. جنگل نروژی برام خاص بود برای اینکه منو (شاید فقط منو) به جاهایی از درونم برد که زمان زیادی د‌ست نخورده و خاک گرفته مونده بودند.موراکامی خیلی صادقانه و شیوا به بیان احساساتی در قالب انسان‌های مختلف پرداخته که تو زندگی معمولی اکثرن از بیانشون طفره می‌ریم یا پنهانشون می‌کنیم یا سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد...ادامه مطلب
ما را در سایت سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد دنبال می کنید

برچسب : واتانابه, نویسنده : creadwithsamar7 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 13:03

از فرخی یزدی و خواجوی کرمانی گفتیم، دیدم بد نیست یه سری هم به اردبیل بزنیم و از شاعری بگیم که شاید به اندازه‌ی خواجو و فرخی شناخته شده نباشه اما شعرهایی داره پر از احساسات بدیع و روان، البته به زبان شیرین آذری.  نام ایشون صالح عاصم کفاش، معروف به عاصم اردبیلی هست. از مشهورترین شعرهاشون قطعه‌ی سوری هست که تو ادامه مطلب میذارمش. اما روایت "سوری" برای من خیلی جذاب و دلنشین و همینطور غم‌انگیز بود. خصو سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد...ادامه مطلب
ما را در سایت سوری؛ کاش میشد غبار رو از چهره ش پاک کرد دنبال می کنید

برچسب : سوری؛, نویسنده : creadwithsamar7 بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 13:03